Fars-Türk

Saturday, July 23, 2005




مقدمه اي بر قالي بولوردي
تاريخ درج: 4/1/83 منبع: کارپتور

ساكنان ده ابوالوردي از تيرة ابوالوردي ايل ترك اينالو (از ايلات خمسه) هستند

آفرينندگي و خلاقيت، به معناي وسيع كلمه، ويژگي آشكار و انكارناپذير قاليچه هاي ايلات در روستاهاست. اين مناطق ايل نشين و روستايي هستند كه تمامي ذرات هستي خود تمامي آرزوها ورنج ها و شادي هاي خود و هستي محيط و جامعة خويشتن را در تار و پود قاليچه هاي دست بافت خود گره مي زنند و مي نشانند و عجين مي كنند.

ساكنان ده ابوالوردي از تيرة ابوالوردي ايل اينالو (از ايلات خمسه) هستند كه در زمان فرمانروايي مغولان از تركستان به فارس آمده است.

طايفة ابوالوردي در چند سال گذشته در نقاط مختلف فارس پراكنده شده و گروهي مانند “بولوردي هاي اژدهاش” زندگي چادرنشيني و كوچ سالانه گرديده اند.

قالي بافي بولوردي منحصراً به دست زنان است كه همگي و به استقلال در خانه هاي خود بافندگي مي كنند مانند ديگر مناطق روستايي وايل نشين، افقي و زميني است. جملگي قالي ها تمام پشم است. يعني اينكه علاوه بر گره هاي قالي، تار و پود و به اصطلاح “چله” و “ريشه” همه از پشم است. جز آنكه گاه در رديف هاي پود سه رديف در ميان يك رشته نخ مي گذرانند براي استحكام و دوام بيشتر قاليچه هاي بولوردي پر گوشت و بسيار سفت و تنگ است و گرهها بسيار نزديك و چسبيده به هم همين ها سبب مي شود كه تا كردن از پشت دشوار شود و گاه موجب شكنندگي و تركيدن و به زبان خودشان “پكيدن” قالي.

اسلوب گره زني “تركي بافي” است و به طور معمول در هر ده سانتيمتر طول بيشتر از شصت و پنج رج بافته نمي شود (65*65 در ده سانتيمتر مربع). بنابراين قاليچه هاي بولوردي كمتر زيربافت و بيشتر نيمه ريزباف است. در بولورديهاي اصيلي كه تا چند سال پيش بافته مي شد درشت تر از 45 رج درده سانتيمتر ديده نشده است. در بولوردي هاي جديد كه همگي درشت بافت است، اين مقدار به 25 رج و 40 رج هم رسيده است.

اندازه ها بيشتر يك ذرع و يك ذرع و دو ذرع است. قاليچه هاي بيشتر از چهار متر كمياب و بيشتر از شش متر كمياب تر است. بزرگترين قالي بولوردي كه ديده شده نزديك به هفت متر مربع مساحت داشته است.

رنگ ها - تا حدود چهل سال پيش تمامي گياهي و طبيعي بوده و از گياهان كوهي، به ويژه روناس و جاشير و از پوست انار و گردو و برگ مو بدست مي آمده است. اندك اندك رنگهاي شيميايي ناپايدار كه ارزان بدست مي آيد گرفته شد. اما نسبت كاربرد رنگهاي شيميايي و گياهي تا سالهاي اخير هرگز از 10 درصد تجاوز نمي كرد و رنگهاي گياهي دست كم 90 درصد از رنگهاي قالي بولوردي اصيل را تشكيل ميداد. پاره اي از رنگها مانند خاكستري و شتري، نيز به همان رنگ طبيعي و اولية پشم و بدون رنگرزي به كار مي رفته است.

نكتة ديگر اينكه رنگهاي قالي بولوردي، مانند همة بافتهاي عشايري و روستايي، هميشه يكدست نيست. دورنگي و گاه سه رنگي اين قالي ها ناشي از داشتن ابزارهاي دقيق اندازه گيري مواد و كم بود رنگ هاي گياهي و نيز ظرفيت محدود ظرفهاي مخصوص رنگرزي است. نتيجه آنكه گاه يك رنگ اصلي در چند نوبت آماده مي شود و به تبع آن يك بار پررنگ تر و بار ديگر كمرنگتر از آب در مي آيد. همچنين به سبب بي دقتي در شستشوي پشم - كه براي زدودن چربي زيادي پشم و آسان شدن جذب رنگ ضروري است. و نيز به سبب يكدست نبودن رنگ طبيعي خامة پشم گاه رگه هايي به چشم مي خورد كه كمرنگتر تا پرنگتر از رنگ هاي اصلي است. البته اين ناهمرنگي منحصر به دست بافته هاي روستايي و ايلياتي نيست و در بسياري از بافته هاي شهري نيز ديده مي شود. از ويژگيهاي رنگ آميزي ايران از قرمز دانه يا رنگ هاي شيميايي بدست مي آيد و نيز محدوديت رنگ هاي هر قالي كه در رنگارنگ ترين قاليهاي بولوردي از دوازده رنگ تجاوز نمي كند.

كمبود رنگ و صرفه جويي در كاربرد رنگ ها، كه بي گمان ريشه هاي اقتصادي دارد و از فقر قالي بافان سرچشمه مي گيرد، عامل بسيار مهم و قابل تأملي است كه در تكوين ويژگيهاي رنگ آميزي بولوردي و مكتب خاص آن سهم عمده دارد و هم در تعيين مسيري كه بولوردي را به سراشيبي زوال گشاينده است.

عصر طلايي بولوردي و اوج هنري آن در سالهاي آخر دهة 1320 به نقطة پايان رسيد و با فرا رسيدن دهة 1330 افول هنر يكتا و چند سالة قالي بولوردي مسلم شد. و اين همه بازوال رنگ ها آغاز گرديد.

تعداد قاليچه هاي بولوردي قديم كه نسبتاً سالم مانده باشد، به استثناي خانه ها كه اطلاعي از آنها در دست نيست از 100 تخته تجاوز نمي كند. در كشور آلمان غربي كه در ميان كشورهاي بيگانه بيش از همه طالب بولوردي اصيل است تا سال 1352 هـ.ش. صاحبان 32 تخته بولوردي شناخته شده است. در كل بخواهيم همة كشورهاي اروپايي و عربي را در نظر گيريم جمع كل بولورديهاي اصيل به 400 نمي رسد. شايد به همين دليل است كه قالي بولوردي از چشم بسياري از قالي شناسان و محققان و نويسندگان دور مانده است. و بااين اميد كه جوانان عزيز دانشجو و محقق خانواده فرش اين مرز و بوم قدم در راه شناساندن بيشتر اين سبك بگذارند.

با تشكر از استاد بزرگوارم جناب آقاي عبدالله احراري كه اين فرصت را در اختيار اينجانب قرار دادند تا بتوانم قدمي در شناخت اين سبك بردارم .

مريم زارع- شيراز
دانشجوی ترم 4 دانشگاه آزاد اسلامي طبس


Home [Powered by Blogger]