Fars-Türk

Thursday, November 29, 2007





نگاهي به تبار مردم شهر « بهار » ( باهار ) [آزربايجان]

نوشته‏ي : پروفسور زهتابي و دكتر علي كمالي

چاپ شده درهفته نامه سينا مورخ 1/9/86

آنچه ذيلا از نظر خوانندگان محترم مي گذرد، بخشهائي از كتاب "تئليم خان، حياتي و ياراديجيليغي" (صفحات 47، 48 و 49) تاليف استادان مرحوم دكتر محمد تقي زهتابي و دكتر علي كمالي است كه به مناسبت، از تركهاي باهارلي سخن گفته و تحقيقات ارزنده خود را در مورد مردم ترك باهار، ارائه كرده اند. كتاب مزبور توسط نشر اختر تبريز در سال 1382 به چاپ رسيده است.
لازم به ذكر است، اصل مطلب كه به زبان مادري مان تركي مي باشد، توسط سرويس تركي سينا ترجمه شده است.

********

بيوگرافي پروفسور زهتابي

زبان شناس، تاريخدان، باستانشناس، شاعر و متفكر شهير ترك پروفسور دكتر محمد تقي زهتابي، در سال 1302 شمسي در شبستر واقع در استان آذربايجان شرقي چشم به جهان گشود. در سال 1320 وارد دانشسراي تبريز شد. در سالهاي 24-1320 زبان فرانسه را آموخت. در سال 325 وارد دانشكده اديبات دانشگاه تبريز شد. در سال 1327 براي ادامه تحصيلات عاليه به شوروي سابق رفت و در سال 1333 از دانشكده زبان و ادبيات تركي دانشگاه دولتي باكو فارغ التحصيل شد و همزمان در دانشكده شرق شناسي اين دانشگاه به تدريس زبان عربي پرداخت. در همين سالها از رساله خود بنام "ابو نواسين حيات و ياراديجيليغي" (زندگي و آثار ابونواس) براي اخذ درجه دكتري ادبيان عرب دفاع كرد. در سال 1350 به عراق رفته و در دانشگاه بغداد به تدريس "اسكي تورك ديلي" (زبان تركي باستان) پرداخت. در همين سالها بود كه دانشگاه بغداد لقب "پروفسوري" به وي اعطا نمود. پروفسور زهتابي در سال 1358 به ايران بازگشته و در دانشگاه تبريز به تدريس زبان تركي آذربايجاني و زبان عربي پرداخت و ... و بالاخره آن محقق بزرگ در ديماه سال 1377 در زمانيكه تركان ايران بيش از هر زمان ديگر به زبان و قلم او نياز داشتند، چشم از جهان فروبست اما آثاري بس گرانبها از خود به يادگار گذاشت كه تا سالها تركهاي ايران مديون آنها خواهند بود.

بعضي از آثار آن استاد عبارتند از: ايران توركلرينين اسكي تاريخي (تاريخ ديرين تركهاي ايران) ـ جلد اول (از قديم ترين دورانهاي تا زمان اسكندر) در 865 صفحه ، ايران توركلرينين اسكي تاريخي ـ جلد دوم (از زمان اسكندر تا ظهور اسلام) در 675 صفحه ، علم المعاني ـ لكسيكولوژي ، قواعد الفارسيه ، آيا زبان فارسي به زبان ملل ديگير ايران برتريت دارد؟ ، بختي ياتميش (منظومه شعر) ، جنايات 2500 ساله شاهان ، ارك مجموعه سي (در 5 جلد) ، شاهين زنجيرده (منظومه شعر) و ...

بيوگرافي دكتر علي كمالي

دكتر علي كمالي نويسنده، فولكلور شناس، حقوقدان و محقق ترك، به سال 1323 در روستاي "بند امير" واقع در منطقه "قاراقان" ساوه در خانواده اي كشاورز متولد شد. وي تحصيلت مقدماتي را در روستا و شهر ساوه به پايان رسانيده و سپس به تهران رفت و موفق به اخذ درجه فوق ليسانس حقوق از دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و به كسوت وكالي دادگستري درآمد. آن مرحوم نخستين كسي بود كه با جديت و كوششي وصف ناپذير كه از عشق او به هويت تركي اش سرچشمه مي گرفت، به تحقيق و تدوين ادبيات شفاهي غني ترك هاي استان مركزي پرداخت و دهها اثر تحقيقي بصورت كتاب و مقاله در اين زمينه از خود به يادگار گذاشت. مرحوم كمالي از نويسندگان مجله تركي "وارليق" بود مه تحت مديريت دكتر جواد هيئت هم اكنون نيز در تهران به صورت فصلنامه به چاپ مي رسد. علي كمالي در سال 1375 ناباورانه چشم از جهان فروبست.

بعضي از آثار آن مرحوم عبارتند از: تاپماجالار ، باياتيلار ، آتالار سوزلري ، كور اوغلو ، اصلي ـ كرم ، توفارقانلي عابباس ، شاه ايسماعيل ، سولجكلر و ... .

********

يكي از ايلهاي مشهور ترك، كه از زمانهاي قديم، بويژه از اسلام به بعد در اراضي بين "همدان" ـ "ساوه" ـ "اراك" و " زرند" سكونت گزيده ، ايل ترك "باهارلي" (=باهارلو= بهارلو= بهارلي) است. مكانهاي جغرافيايي بنام اين ايل، در تمامي اراضي منطقه "آزربايجان"، من جمله (استان) "همدان" موجود است كه از آن ميان مي توان به شهر "باهار" ( بهار) كه مركز ناحيه مسمي به " آق چاي " استان همدان مي باشد، اشاره كرد . شهر "باهار" ( بهار) در 14 كيلومتري شمال غرب شهر همدان قرار دارد. همچنين در ناحيه خوارزم واقع در آسياي ميانه (آسياي ميانه متشكل از كشورهاي ترك: تركمنستان، اوزبكستان، قزاقستان و قيرقيزستان مي باشد) قلعه اي بنام "باهار" وجود دارد. اينهمه حاكي از اين است كه ايلي بنام "باهار" از قديم الايام در ميان ملت ترك موجود بوده است. در قرون اخير، در ايالات جنوبي ايران، ايل بزرگي بنام "باهار" (باهارلي / بهارلو ) ساكن بوده است. نويسنده و مولف آزربايجاني "م. ن. وليلي" بر اين عقيده است كه در ميان 200 عائله (ترك) قشقائي، كه توسط هولاكوخان از آسياي ميانه به ايران كوچانده شدند، باهارلي‏ها هم بوده اند.

باهاري‏ها ابتدائا در اراضي مراغه (واقع در آزايجان شرقي) سكونت گزيدند و بعدها به مناطق مختلفي از جمله "شوشا" و زنگه زور" (واقع در كشور آزربايجان) كوچيده يا كوچانيده شدند. بعضي از دانشمندان تُرك، باهارلي‏ها را از جمله ايل هاي قاراقويونلو دانسته اند .تاريخ نويس ايراني علي رزم آرا نوشته است كه شاه اسماعيل صفوي در سال 1508 ميلادي (برابر با سال 913 هجري قمري) شهر "باهار" ( بهار) واقع در نزديكي شهر همدان را آباد نموده و باهارلي‏ها را به آنجا كوچانيد و اين شهر از آن زمان بنام "باهار" ( بهار ) ناميده شد. باري ها در زمان قاراقويونلوها در اراضي (استان) همدان مي زيستند و پس از آنكه در جنگ با آق قويونلوها مغلوب شدند، عده اي از ايشان به خراسان رفتند، اما شاه اسماعيل آنها را (مجدادا) به استان همدان كوچانيد .

در عصر قاراقويونلوها، رئيس ايل باهارلي، "علي شوكور" (امير عليشَكَر‏بيگ باهارلي) ، بر ولايت همدان ( و لرستان و كردستان ) حكومت مي كرد و مناطق تحت حاكميت وي، مدتها "منطقه علي شوكور" (منطقه‏ي عليشَكَر‏بيگ باهارلي) ناميده مي شدر جنگهاي طولاني بين قاراقويونلوها و آق قويونلوها ، باهاريها در رديف نخست و خط مقدم قاراقويونلوها، با آق قويونلوها نبرد مي كردند. پس از شكست قاراقويونلوها، (عده اي از ) باهاريها به خراسان رفته و به خدمت سلطان حسين بايقارا (از سلاطين سلسله ترك تيموريان) درآمدند. اوزون حسن (سلطان آق قويونلو) ، از بايقارا درخواست نمود كه باهارلي ها را تحويل وي نمايد، اما بايقارا درخواست وي را نپذيرفت . پس از مرگ اوزون حسن، باهارلي ها از راه سيستان به كرمان رفتند و در سال 1419 ميلادي (برابر با سال 821 هجري قمري) ، آق قويونلوها را از آنجا بيرون كرده و در صدد احياء مجدد دولت قاراقويونلو برآمدند، اما سلطانِ آق قويونلو يعني سلطان يعقوب (پسر اوزون حسن) اين امكان را از ايشان سلب كرد.

بعدها سلطان بايقارا رئيس و امير باهارلي ها يعني "پيرلي" (پيرعلي) را كشت و در نتيجه، عده اي از باهاري ها به هندوستان رفتند و در آنجا دولت "قطب شاهي" را تاسيس كردند ( سلطان قلي باهارلي، در سال 1512 ميلادي برابر با 918 هجري قمري ، سلسله قطب شاهيان را در منطقه "دكن هندوستان" كه در جنوب اين كشور قرار دارد، تاسيس كرد . بهاري ها در سالهاي 1590 و 1591 ميلادي و در زمان سلطنت سلطان محمد قلي قطب شاه ، چهارمين سلطان سلسله قطب شاهيان ، شهر "حيدرآباد" مركز ايالت "آند هراپرادش" را ساختند كه يكي از پنج شهر بزرگ هند است . مترجم ) . بخشي از باهاري ها در دوره صفويان ، در اطراف همدان بوده و مناطق تحت حاكميت خود را حفظ كردند. امروزه شهر باهار ( بهار ) ، واقع در جوار همدان و نواحي اطراف شهر باهار (بهار) 240 هزار نفر جمعيت دارد كه زبان همه ايشان "تركي" است و فرزندان ايل باهارلي (ايل بهارلو) هستند .

ايل باهارلي در ايالت فارس (استان فارس)

حدودا از اواخر قاجاريه (بخشي از) ايل باهارلي در ايالت فارس (استان فارس) ، بصورت كوچرو و در حال يايلاق ـ قيشلاق زندگي مي كردند. " س. م. كيهان" در سال 1932 ميلادي ، تعداد باهارلي ها (ي ايالت و استان فارس) را مركب از 8 هزار خانوار دانسته است. اگر هر خانوار را بطور متوسط 10 نفر در نظر بگيريم، مي توان گفت كه در سال 1932 ميلادي، تعداد باهاري هاي ساكن ايالت (استان) فارس تقريبا 80 هزار نفر بوده است .

مورخ بزرگ "تقي شاهين" مي نويسد كه در دهه 30 قرن هجدهم ميلادي و در شرائطي كه پس از مرگ نادرشاه افشار (سلطان ترك از ايل قيرخلوي افشار) هرجاي ايران از جمله ايالت فارس، در هرج و مرج به سر مي برد ، سه ايل ترك : باهارلي ( بهارلو ) ، نَفَر و ايناللي (اينانلو) براي حفاظت از خود مجبور به متحد شدن با اتحاديه ايلي قشقائي كه در حال گسترش بود شدند. (نگاه كنيد به: مجله »گونئي آذربايجان« شماره اول، 1994، صفحات 18 و 18) لكن در اوسط قرن نوزدهم ميلادي، ميان كلانتر هاي مختلف اين اتحاديه، منجمله ميان كلانتر هاي (ايل) نفر، عدم تفاهم و اختلاف حادث مي شود. در سال 1852 ميلادي باهاري‏ها از اتحادي كه با طايفه (ايل) نفر داشتند خارج شده و مستقلا ادامه مسير دادند و در اين راه "ملا احمد" را به عنوان رئيس و حاكم خود انتخاب و لقب "خان"ي به وي اعطا كردند . احمد خان باهارلي ميان قسمتها و طائف مختلف ايل باهارلي ، وحدت و صلح ايجاد كرد ، لكن در سال 1858 ميلادي احمد خان كشته شد و ميان طوائف مختلف ايل باهارلي نزاع درگرفت . در سال 1863 ميلادي فردي لايق و توانا بنام "چراغعلي بگ" ، كلانتر باهارلي ها شد (1863 ـ 1892 ميلادي) .

در سالهاي نخست قرن نوزدهم ميلادي، ايل (ترك) قشقائي قدرت گرفت كه اين امر به نفع و مطابق خواسته سلاطين قاجار و ماموران و واليان ايشان نبود و به همين جهت واليان ايالت فارس ، بين ايل‏هاي ترك ( آن ايالت ) ايجاد دشمني كرده و اختلافات را شدت بخشيدند . در نتيجه ان امر بين ايل‏هاي باهارلي و ايناللي (اينانلو) نزاع سختي درگرفت كه نتيجه آن ضرر و زياني بود كه به روستاها وارد شد . در سال 1876 فرهاد ميرزاي قاجار به عنوان والي به ايالت فارس آمد و به همراهي فئودال محلي يعني قوام الملك شيرازي و ديگر مامورين دولتي و اعيان واشراف و بزرگان فارس در صدد ايجاد يك (اتحاديه و فدراسيون) ديگر در مقابل قشقائيها برآمد . به همين منظور و پس از اينكه بين فرهاد ميرزا ، قوام الملك و ديگران رشوه هاي سنگيني رد و بدل شد ، با وارد نمودن ايل كوچرو "عرب" و طايفه لُر "باصري" به اتحادية سه ايل تُرك باهارلي، نفر و ايناللي، يك (اتحاديه) ايليِ ساختگي و تصنعي بنام "خَمسه" ايجاد نموده و "ايل بيگي" آن را به قوام الملك (شيرزاي) سپردند . عليرغم اين امر، (سه) ايل ترك خمسه، همچنان به همكاري با ايل (ترك) قشقائي ادامه داده و به آنها كمك مي كردند .

در دهه 80 قرن نوزدهم ميلادي و در زمان كلانتري چراغعلي بگ ، ايل باهارلي به تدريج شروع به زندگي يكجانشيني نموده و در طول رود داراب ولايت فارس به كشاورزي و دامداري مشغول شدند . چراغعلي بگ در سال 1892 ميلادي توسط بيگ هاي احمدلي ، كشته شد و "حسين خان باهارلي" كه تربيت يافته وي (چراغعلي بگ) بود، به جاي او نشست . كلانتري حسين خان تا روي كار آمدن پهلوي ها ادامه يافت . در دهه 80 قرن نوزدهم ميلادي كه باهاريها به زندگي يكجانشيني روي آوردند ، طوائف نفر و ايناللي هم شروع به زندگي يكجانشيني كردند .

باهاريها (ي ايالت فارس) از 16 طائفه تشكيل مي شدند . آنچنانكه م. ن. فسائي نشان مي دهد ، اين طوائف عبارتند از : پادكي، تاتيملي، چونغورلي، دَوه لي ، خانلي، زامان خانلي، ستارلي، سنجرلي، شولي، جه‏بيني، تاتيم، اراكلي، قادالي، قوبادلي، قاراباجاقلي، قئيدر، لور. ب اساس منابع تاريخي باهاريها در زمان هلاكوخان به همراه ايل هاي (ترك) افشار و قايي (كه امپراطوري ترك عثماني را تاسيس كردند) از آسياي ميانه به آزربايجان كوچانده شده اند . ( نگاه كنيد به : مجله‏ي »گونئي آذربايجان« ، 1994. شماره اول، صفحات 18 و 19) در ميان يلات "ساوه" ايلي بنام "باهارانلو" هم بوده است . ظاهرا اين ايل باهارانلي يا باهارلي به هنگام رفتن از مراغه به اطراف ساوه از ايل اصلي خود جدا شده و در اطراف ساوه با ايل "باغداد شاهسئون" متحد شده و در آنجا ماندند يا اينكه بعدها در جريان كوچ هاي ايل باهارلو ، از آنها جدا شده و در اين اراضي ساوه مسكن گزيدند . (نگاه كنيد به : كتاب » اسامي دهات كشور« . تهران 1323، صفحه 499 )


Home [Powered by Blogger]